| 
ايرجا سر بدرآور كه امير آمده استچه اميري كه به عشق تو اسير آمده استچون فرستاده سيمرغ به سهراب دليرنوشداروست ولي حيف كه دير آمده استگوئي از چشم نظرباز تو بي پروانيستچون غزالي به سر كشته شير آمده استخيز غوغاي بهارست كه پروانه شويمغنچه شوخ پر از شكر و شير آمده استروح من نيز به دنبال تو گيرد پروازدگر از صحبت اين دلشده سير آمده استسر برآور ز دل خاك و ببين نسل جوانكه مريدانه به پابوسي پير آمده استدير اگر آمده شير آمده عذرش بپذيركه دل از چشم سيه عذرپذير آمده استگنه از دور زمان است كه از چنبر اوآدمي را نه گريز و نه گزير آمده استگوش كن ناله اين ني كه چو لالاي نسيماشكريزان به نواي بم و زير آمده استطبع من بلبل گلزار صفا بود و صفيكه چو مرغان بهشتي به صفير آمده استمكتب عشق به شاگرد قديمت بسپارشهرياري كه درين شيوه شهير آمده است 
 منبع: گنجور
آرديني اوخو
 |